از قوانین عالیه دین مبین اسلام اینست که در پذیرش ان هیچ اکراه واجباری نبوده و نیست.
ایات زیر را مرور کنید :
«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی » در پذیرش دین اجباری نباشد زیراه راه حق از باطل (به ادله و براهین عقلیه و آیات قران وبه معجزاتی که بدست پیامبر اسلام صورت گرفته) آشکار و بر همگان روشن است. بقره 256
پس ای رسول به یاد آر مردمان را که تو یاد آورنده ای بیش نباشی! وتو توانا بر آنها نیستی. غاشیه 21-22
و تو بر آنها جبار و مسلط نیستی! ق45
ای رسول شاید تو بخواهی از غم اینکه ایمان نمی آورند جان خود را هلاک کنی ! بدان که ما اگر بخواهیم آیتی از اسمان برایشان فرستیم که گردنهایشان خاضع شود...جز این نیست که از آن اعراض کنند .شعرا3-5
آیا تو میخواهی مرمان را به ایمان اجبار کنی؟! یونس 99
و بگو ای محمد دین حق همان است که از جانب پروردگارتان است هرکه خواهد بپذیرد و هرکه خواهد منکر گردد. کهف9
***
ابن اثیر در شأن نزول ایه لااکراه فی الدین آورده جمعی از صحابه از پیامبر(ص) درخواست نمودند اجازه دهد فرزندان قبیله بنی نظیر را که مغلوب مسلمانان شده بودند بر پذیرش اسلام مجبور سازند این آیه نازل شد و حضرت به استناد این ایه اجازه چنین امری نداد .
طبق آیات عدیده که نمونه هایی از آن ذکر شد مشخص میگردد که پیامبر تنها وظیفه داشته که اسلام را بر مردم (=جهان) عرضه کند و اسلام را برای مردم تبلیغ نماید اگر احیانا مانعی سد راه تبلیغ میشده که همچنین مسلمانان رابه خطر میانداخت در شرایط خاص موظف بوده بعنوان جهاد مانعه عرضه و تبلیغ اسلام را از سر راه بردارد تا حجت خدا بر مردم تمام شود.
بعلاوه سیره پیامبر اسلام (ص) بر این بوده که هرگز مشرکی را به قبول اسلام مجبور نساخت و اگر احیانا در زوایای تاریخ میبینیم پیامبر(ص) دستور قتل مشرکی (=کافر حربی) را میدهد وی بدلیل دیگر مستحق مرگ بوده است (= اقدام به قتل مسلمانان ، شرکت در جنگ علیه مسلمانان و..) که در اینصورت پیامبر(ص) به وی میفرموده : اگر اسلام بیاوری تورا از کشته شدن معاف می دارم، پیامبر(ص) بعنوان کسی که مسئول جان مسلمانان بوده چنین میگوید مثل اینست که ولی مقتول به قاتل بگوید اگر اسلام بیاوری تورا مورد عفو قرار میدهم.
سیره مسلمین نیزپس از رحلت رسول نیز براین منوال بوده است . کفار بسیاری در میان مسلمانان زندگی میکرده اند – بجز اهل کتاب – که در امن و امان میزیسته اند و کسی متعرض آنها نمیشده ؛ حتی مکررا دیده میشود که ملاحده و زنادقه ای به نزد امامان معصوم (ع) حضور میافتند و با کمال اطمینان خاطربه بحث و مناظره میپرداخته و با خاطره ای شیرین از محبت و دلی سرشار از دانش امام را بدورد میگفته اند و همچنین دانشمندان اسلامی در رابطه شان با کفار و حسن معاشرت با آنها.
طبری در تاریخ خود نقل میکند که یکی از کنیزان پیامبر به نام ریحان ، مدت زمانی به کیش یهود باقی ماند و اسلام نیاورد و حضرت وی را به پذیرش اسلام اکراه نکرد[1]
مرحوم علامه طبرسی(قرن ششم) در مجمع البیان ذیل ایه « لا اکراه فی الدین » میگوید :اسلام عبارت است از اعمال و افعالی که میبایست به انگیزه طاعت پروردگار انجام شود و چنین چیزی جز به اختیار و آزادی صورت نبندد و اما اظهار شهادتین که بر اثر جنگ و جهاد تحقق می یافته آن دین نیست چنانکه اگر کسی را به گفتن کلمه کفر مجبور سازند وی کافر نخواهد بود.
*جـــــزیه
از قوانین عالیه دین اسلام دستور به حسن جوار و خوشرفتاری و سترش عدل و داد استنسبت به پیروان ادیان دیگر که در پناه اسلام زندگی میکنند که به جنگ و ستیز و فتنه انگیزی با مسلمانان برنمیخیزند.
قرآن کریم در این باره می فرماید :
« خداوند شمار از معاشرت و همزیستی با کفاری که با شما در امر دین نجنگیده و شما را از شهر و دیارتان آواره نساخته اند منع نمیکند که با آنها نیکی کنید و بعدل و داد با آنان رفتار نمایید» سوره ممتحنه?
اما جزیه ؛ جزیه مالیاتی است که از کفار ذمی با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها گرفته میشود و این مبلغ بسی کمتر از مالیات متعارف حکومتهاست و در مقابل پرداخت این مبلغ از حمایت حکومت و تامین امنیت جانی و مالی و ناموس این کفار در برابر دیگران حتی مسلمانان میباشد ومانند یک نفر مسلمان در پناه اسلام زندگی میکنند ؛ در اینجا باید در نظر گرفت که درست است که اینها به شرایط خاص و مصلحتهای سیاسی و اقتصادی به حکومت اسلامی مبلغی بعنوان جــــزیه میدهند اما دیگر بمانند مسلمانان خمس و زکات نمیدهند در واقع در آن مبلغی را که حکومت اسلامی از کفار ذمی دریافت میدارد نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ میگردد به نام خمس و زکات و غیره خوانده میشود.
لازم است در اینجا اقسام کفار را بدانیم بطور کلی میتوان در اینجا به دو دسته کفار اشاره کرد یک کافر ذمی و دیگری کافر حربی.
کافر ذمی به کافرانی گویند که جزیه میدهند و در مقابل حکومت اسلامی مسئول امنیت و جان و ناموس و بطور کلی در جامعه بمانند مسلمانان با آنها رفتار میشود . و لذا هرچند جزیه میدهند لکن مثل مسلمانان خمس و زکات نمی دهند.میدانید که امپراطوری عثمانی قرنها برمناطقی از اروپا اعم از یونان و مجارستان و غیره حاکم بود اما ایا ایشان مسلمان شدند ؟ خیر زیرا هیچ از اجباری نبوده و مبلغ جزیه نیز بسیار کمتر از مالیاتهای متعارف حکومتها ی پیشین بوده و ایشان خمس و زکات هم نمیداده اند.
حتی پیامبر(ص) مکررا میفرمود : هرکسی که یکنفر از کفار ذمی را بکشد خداوند بهشت براو حرام کند. و می فرمود : هرکسی که کفار ذمی را آزار دهد مانند اینست که مرا آزار داده است.[2]
امیر المومنین (ع) در نامه تاریخی خود که به عنوان دستور العمل حکومت اسلامی به والی خویش در مصر ، به مالک اشتر مینگارد در مقام سفارش به رعایت حال افراد رعیت چنین میفرماید : مردمی به زیر سلطه تو زندگی میکنند یا با تو در دین برادرند و یا در آفرینش با تو برابرند . ودر فصل دیگر آن نامه میفرماید : بدانکه رعیت به چند دسته تقسیم میشوند که کار بعضی به سامان نرسد جز بوسیله بعضی دیگر و هیچ گروهی ازگروه دیگر بی نیاز نتوانند بود ._ انگاه امام به یک یک از دستجات رعیت میپردازد تا اینکه میفرماید _ : و از آن جمله جزیه پردازانی اند که در پناه اسلام میزیند (رعایت حال آنان از نظر دور مدار). [3]
دسته دوم کافران حربی هستند یعنی کافرانی که کمر به قتل مسلمین بسته اند و بر علیه مسلمانان اسلحه برداشته اند و مسلمانان را میکشند اسلام بسختی با یان کفار مبارزه میکند و دستور داده در هنگام جنگها بدون هیچگونه ترحمی با آنها جنگیده و آنها را بقتل رسانید . ممکن است اهل کتاب نیز گاه در ردیف کافران حربی قرار گیرند.
گروهی از فقها بر این نظریه بوده اند که کفار اهل کتاب در برابر اسلام میان سه امر مخیرند : اسلام اختیار کنند ومانند مسلمانان خمس و زکات دهند ، به کیش خود بمانند و جزیه دهند ، امامده نبرد باشند ودیگر کفار فقط میان دوامر یا اسلام بیاورند ویا اماده جنگ باشند.
گروهی دیگر از فقها قائلند که همه اقسام کفار میان سه امر فوق الذکر مخیرند به دلیل آیات قران از جمله لااکراه فی دین » ایه 45 سوره ق و ایه 21 و22 غاشیه و ایه 22 انفال و چندی دیگر.
چه آنکه سبک وسیاق این آیات به مشرکین ارتباط دارد نه به اهل کتاب.
بعلاوه چنانکه گفتیم سیره و روش پیغمبر براین بوده که هرگز مشرکی را به قبول اسلام مجبور نساخت واگر احیانا در زوایای تاریخ به چشم میخورد که پیامبر دستور قتل مشرکی را میداده وی بدلیل دیگر مستحق مرگ بود(=کافر حربی: جنگیدن با مسلمانان و قتل مسلمانان...) که در آنصورت حضرت به وی میگفته اگیر اسلام بیاوری تورا از کشته شدن معاف میکنم .مثل ابوسفیان
گفتیم که سیره مسلمین بعد از پیامبر نیز جنین بوده و چنانکه به کرات میبنیم که ملاحده و زنادقه به نزد حضرا ائمه حضور میافتند و با کمال اطمینان خاطر با ایشان به بحث و مناظره میپرداختند . و کسی متعرض ایشان نمیشده است.
لازم بذکر است آیاتی چون 191 بقره ، 5 توبه، 4 محمد، 29 توبه و غیره مربوط به کافران حربی است که اغلب درهنگام جنگ نازل شده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تاریخ طبری جلد 2 ص592
2- بحار الانوار جلد ???/ص??
?- نهج البلاغه نامه 53
تحقیقات اسلامی بیشتر
معجزه قرآن در باره فواصل ستارگان
واقعا دقیق!
تفاسیری متفاوت از ایات عروج عیسی (ع) به اسمان
نیک هاست آپلود سنتر رایگان عکس
خوانندگان لس آنجلسی وشاهنامه خوانی مدرن!
کوروش تو به پاخیز که ماهمه درخوابیم
نظام آموزشی ونقشش درفرهنگ وعلم
خانه «بچاری» آبادان با خاک یکسان شد
چرند و پرند
جشنواره وب آبادان
فرهنگ اصطلاحات آبادانی!
چه چیزهایی سلامتی کودکتان را تهدید می کند
با کودک بد غذا چه باید کرد ؟
[همه عناوین(261)][عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 23
کل بازدید :297335
نویسندگان وبلاگ :
FICHN[0]
من یک مسلمان معتقد ومیهن پرست راستینم
مرکز آموزشی نرم افزار ها به زبان پارسی
((( ب ا ح ا ل ه)))
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب
حقیقت بهائیت
خلوت تنهایی
دیوار313
نوشته های خط خطی...!!!
ذانلود کتاب رایگان
کتاب بیست
احسان
دانلودکتاب(پارس تک)
سایت ساراشعر
معرفی کتابحانه ها
خدمات به سایت
تاریخ شناسی
مقالات علمی
سپوتا
طنز فلسفی
فلسفه
رمز بازیها
اشنایی
مناظره گروههای سیاسی
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386