دانشنامه دوستداران حقیقت daneshname3.parsiblog.com ماجرای مسلمان شدن کمونیست آلمانی - دوستداران حقیقت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب، کسی است که دوستی ندارد . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به امام حسن علیه السلام ـ]
دوستداران حقیقت

هر روزه به تعداد کسانی که به دین اسلام رو می آورند افزوده می شود. نکته جالب و اساسی این است که اکثریت این افراد با مطالعه و تحقیق دست به این کار می زنند و اسلامشان با تحقیق و تفحص و تدبر همراه است.

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از البرز، نکته دیگر این است که این افراد از افراد تحصیلکرده و دارای شغل و مقام و موقعیت های بسیار خوب هستند و به نوعی با پذیرش اسلام به همه این موقعیت ها پشت پا می زنند. نمونه ای افراد پیتر شوت آلمانی است:

 


 

پیتر شوت (Peter Schütt) شاعر و گزارشگر متولد ???? آلمان، سال ???? با درجه‌ دکترای فلسفه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.


 

 


 

وی از بنیان‌گذاران حزب کمونیست آلمان است. تمام آثار او در خدمت ایدئولوژی کمونیسم بوده، به گونه‌ای که برخی رسانه‌های آلمانی او را «شاعر درباری» حزب می‌خواندند.


 

 


 

او در سال ???? از حزب بیرون آمد و با نوشتن کتاب و مقاله‌های انتقادی، از گذشته‌اش فاصله گرفت. در سال ???? با زنی ایرانی ازدواج کرد و در سال ???? به دین اسلام و مذهب شیعه گروید و در سال ???? به حج رفت.


 

 


 

"شوت" در مقاله‌ای در روزنامه‌ دی‌‌ولت روز دهم سپتامبر، علت مسلمان شدنش را نوشته است.


 

 


 

جذابیت اسلام در دوران کودکی و جوانی من


 

من نه مسلمان‌زاده‌ام و نه به طور ناگهانی با اسلام مواجه شده‌ام. بیش از نیمی از عمرم را در جستجوی دینی واقعی بوده‌ام. فقط یک بار در زندگی دینم را عوض کرده‌ام. در ?? سالگی برای این که از تنگنای لوتری خانه‌ی پدری فرارکنم، کاتولیک شدم و ?? سال بعد، اعتقادم به اسلام را اعلام کردم.


 

 


 

اسلام از دوران کودکی برایم جذابیت داشت. در سال‌های پس از جنگ، منطقه‌ی ما در اشغال نیروهای انگلیسی بود. در روستای ما شش سرباز هندی مسلمان با عمامه، نماینده‌ی این قدرت بودند. آن‌ها در رستوران روستا اسکان داده شدند و ما بچه‌ها را به طرز غریبی جلب می‌کردند. به ما خرما و انجیر می‌دادند و وقتی مراسم عبادی به جا می‌آوردند، اجازه می‌دادند که تماشای‌شان کنیم. به این ترتیب مراسم عبادی اسلامی خیلی زود در ذهنم حک شد.


 

 


 

کارستن نیبور، که گوته او را «نخستین حاجی آلمانی» خوانده است، ??? سال پیش به کشورهای عربی سفر و به عنوان نخستین آلمانی، توصیف دقیقی از اماکن مقدس در مکه و مدینه منتشر کرده بود. در کلیسایی که نزدیک روستای ما قرار داشت، بخش‌هایی از این گزارش موجود بود که پاسخی شد به قلب جوان و کنجکاو من و نخستین جهت‌دهنده‌ی سفر درونی‌ام.


 

 


 

در دروان تحصیلات دانشگاهی‌ هم با اسلام تماس پیداکردم. تز دکترایم را درباره‌ی نمایش‌نامه‌های عصر باروک نوشته‌ی آندره‌آس گریفوس نوشته‌ام. یکی از این نمایش‌نامه‌ها «کاتارینای گرجستانی» است و نیمی‌ از آن، در اصفهان می‌گذرد. طرف مقابل کاتارینا، شاه عباس است. او می‌کوشد با حیله و وعده و وعید، کاتارینا را به حرمسرایش بکشاند. آثار گریفیوس بهانه‌ای شد تا به طور اساسی به هنر و فرهنگ شرق اسلامی بپردازم.


 

 


 

از زندگی در خوابگاه دانشجویی بین‌المللی در هامبورگ بهره‌ها‌ی روشنفکرانه و معنوی بسیار برده‌ام. چهار سال، دیوار به دیوار دانشجویان ایرانی، مصری و نیجریه‌ای بودم. شب و روز با هم بحث می‌کردیم؛ آن هم نه فقط درباره‌ی مسایل عقیدتی. در کتابخانه‌ی خوابگاه به طور منظم با مسیحی‌ها، یهودی‌ها و مسلمانان بحث‌های دینی داشتیم. آن وقت‌ها اسلام برای من در وحله‌ی اول تئوری رهایی‌بخش خلق‌های جهان سوم بود.


 


همیشه این را به سکوت برگزار می‌کنند که آمدن شاه در بهار ???? به آلمان نه تنها محرک اصلی جنبش دانشجویی بود، بلکه محرک نخستین مناقشات روشنفکری درباره‌ی اسلام در آلمان نیز شد. در برنامه‌هایی که بهمن نیرومند، تقریباْ در تمام دانشگاه‌ها راه می‌انداخت، همیشه این مسأله مورد بحث بود که آیا انقلاب یا اسلام، ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه را از فقر رهایی می‌بخشد یا نه.


 

 


 

اشتباهات گذشته


 

پس از پایان یافتن جنبش دانشجویی به حزب کمونیست آلمان پیوستم که طرفدار مسکو بود. به عنوان عضو حزب و هیأت اجرایی آن، مرتکب این اشتباه شده بودم که اسلام و سوسیالیسم مثل دو روی یک سکه متعلق به یکدیگرند: سوسیالیسم راه عدالت روی زمین را نشان می‌دهد و اسلام راه عدالت الهی را. مهمان مفتی تاشکند، بالاترین نماینده‌ی اسلام در اتحاد جماهیر شوروی بودم. با جان و دل به آموزش‌های والای او درباره‌ی علم اخلاق اسلامی گوش می‌دادم و نمی‌خواستم باورکنم که او کارش را به سفارش «کا.گ.ب» انجام می‌دهد.


 

 


 

در کتابم «به سوی سیبری» توصیف کردم که اسلام و کمونیسم چگونه در آسیای میانه که تحت سلطه‌ی اتحاد شوروی بودند، یکدیگر را به نحو احسن تکمیل می‌کنند. در کنفرانسی در انستیتوی شرق‌شناسی هامبورگ درباره‌ی خاورمیانه، برای اولین بار با «آنه‌ماریه شیمل» آشنا شدم. مدتی طولانی به جلد کتابم که داس و چکش روی آن می‌درخشید، نگاه کرد و بعد گفت: «لطفاْ چکش را بردارید. می‌ماند فقط داس، که آن هم تبدیل به هلال ماه می‌شود و راه به اسلام را به شما نشان خواهد داد.» این پیشنهاد را با جان و دل پذیرفتم و از آن پس همیشه از او چاره‌جویی می‌کردم. کتاب‌هایش در مورد اسلام برای من راه‌گشا شد.


 

 


 

سال ???? به عنوان کسی که در جستجوی اسلام است، به ایران دعوت شدم. تأثیر این سفر روی من مخرب بود. چند سالی دیگر نیاز داشتم تا بتوانم در سال ???? به طور قطعی مسلمان بشوم، نه به خاطر (آیت‌الله) خمینی، بلکه با وجود او.


 

 


 

تجزیه و تحلیل دقیق دین


 

مرکز اسلامی هامبورگ از همان روزهای اول انقلاب اسلامی، حتی قبل از عضویت رسمی در گروه، نقطه‌ی عزیمت مهمی برای من شده بود.


 

 


 

امروز بیش از یک و نیم دهه است که عضو انجمن مسلمانان آلمانی‌زبان هستم که سال ???? توسط مهدی رضوی تأسیس شد. جمعی هستیم که بعدازظهر شنبه‌ها دور هم جمع می‌شویم. به کسی برای عوض کردن مذهب فشار نمی‌آوریم. بلکه برعکس، آن‌هایی که سر راهمان سبز می‌شوند و فوراْ دین‌شان را عوض می‌کنند، از نظر ما مشکوک‌اند. تجربه نشان می‌دهد که ماندگار نیستند. این‌ها چیز زیادی از اسلام و قرآن نمی‌دانند و اغلب تصورشان کاملاْ غلط است.


 

 


 

رضوی در سال ???? تفسیر سوره اول را شروع کرد و حلیمه رضوی کرآوزن که دو سال پیش جانشینش شد، حالا به سور ?? رسیده است. مسلمان شدن، روی کاغذ کار سختی نیست. فقط باید در برابر شاهد شهادت بدهی . اما یک روزه نمی شود مسلمان واقعی شد. برای این که با جان و دل مسلمانی تسلیم اراده الهی بشوی، به چیزی بیشتر از حرف خالی نیاز داری.



پیوند مطلب: http://www.shia-online.ir/article.asp?id=986



  • کلمات کلیدی :
  • مسلمان میهنی ::: سه شنبه 87/2/24::: ساعت 6:39 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ